ویژه مادرم
سلام.5 آبانهای مکرر می آیند و می روند .آسمان امروز باران شدیدی نازل میکند .از دیشب تا صبح هم آسمان مکرر ناله کرده.خوب است .خالی شدن آسمان را میگویم.مدتی بود نفسی خالی نکرده بود.اما تو پسرک 27 ماهه من برایت تولدی دیگر میگیریم.چه فرقی میکند تولد من باشد یا تو تولد تو باشد یا پدرت.مهم این است که تو بخندی.مهم این است که وقتی پدرت مقابل قنادی سه کاج بایستد بگویی اینجا تولده منه.اینجا اسکاچه(بجای سه کاج )تازه داخل هم که بشوی بگویی من میگم کدوم.دستت را رو یکی از کیکها که ماشین دارد بگذاری و پدرت هم همان را بگیرد تازه شمع هم بخواهی، بگویی من اونو میخوام .(ریسه تولد )از دم قنادی تا خانه مان راهی نیست مرتب می گویی میخوام کیک ما...